
کجای این شب غریبمو
کجای این کرانه ی کبود
کجای این شبی که از ازل
چراغ ماه قسمتش نبود
کجای این همیشه ابری ام
که آسمان نشان نمیدهد
به گریه میرسم ولی سکوت
به گریه هم امان نمیدهد
کجای این شبم که میکشد
هوای گریه ام به ناکجا
از این خرابی ام که میبرد
به خانه ای که نیست ای خدا!
کسی نمانده پا به پای من
مگر غمی که خانه زاد توست
مگر صدای سرمه ریز من
که شعر سر به مهر یاد توست